Menu

به حرفهاى آنهايى كه بر خلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى‏كنند و مى‏خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند، گوش ندهيد. اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است. يا خدا يا طاغوت. يا خداست‏يا طاغوت

به حرفهاى آنهايى كه بر خلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى‏كنند و مى‏خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند، گوش ندهيد. اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است. يا خدا يا طاغوت. يا خداست‏يا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است وقتى غير مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بين مى‏رود كه به امر خداى تبارك و تعالى يك كسى نصب بشود. شما نترسيد از اين چهار نفر آدمى كه نمى‏فهمند اسلام چه است، نمى‏فهمند فقيه چه است، نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه. آنها خيال مى‏كنند كه يك فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند نه ولايت فقيه را. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند ولايت فقيه فاجعه نيست، ولايت فقيه تبع اسلام است. (1)

من به همه ملت، به همه قواى انتظامى اطمينان مى‏دهم كه امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبى بر اين مملكت نخواهد وارد شد. گويندگان و نويسندگان نترسند از حكومت اسلامى و نترسند از ولايت فقيه. ولايت فقيه كه آنطور كه اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‏اند به كسى صدمه وارد نمى‏كند، ديكتاتورى بوجود نمى‏آورد، كارى كه بر خلاف مصالح مملكت است انجام نمى‏دهد. كارهائى كه بخواهد دولت‏يا رئيس جمهورى يا كس ديگر بر خلاف مسير ملت و بر خلاف مصالح كشور انجام دهد، فقيه كنترل مى‏كند، جلوگيرى مى‏كند. شما از اسلام نترسيد، از فقيه نترسيد، از ولايت فقيه نترسيد. شما هم مسير همين ملت را طى كنيد و با ملت‏باشيد، حساب خودتان را از ملت جدا نكنيد، ننشينيد پيش خودتان طرح بريزيد و پيش خودتان برنامه درست كنيد. شما بايد دنبال ملت‏باشيد، بايد هوادار ملت‏باشيد. شما اينقدر اشكال به برنامه‏هاى اسلامى نكنيد. شمايى كه از اسلام هستيد لكن از اسلام درست اطلاع نداريد، مسلم هستيد لكن از احكام درست مطلع نيستيد، شيعه هستيد لكن از احكام ائمه عليهم السلام درست مطلع نيستيد، اينقدر كارشكنى نكنيد. ملت راى داده است‏به جمهورى اسلامى، همه بايد تبعيت كنيد، اگر تبعيت نكنيد محو خواهيد شد. بر خلاف مسير ملت، بر خلاف مسير اسلام راهى را پيش نگيريد، گمان نكنيد كه آن طرحى را كه اسلام داده است موجب نابودى اسلام مى‏شود. اين منطق، منطق آدم ناآگاه است. نگوئيد ما ولايت فقيه را قبول داريم، لكن با ولايت فقيه اسلام تباه مى‏شود. اين معنايش تكذيب ائمه است، تكذيب اسلام است و شما من حيث لا يشعر اين حرف را مى‏زنيد، بيائيد دنبال ملت كه همه با هم به جمهورى اسلامى راى داده‏اند و در مقابل آنها يك عده، يك عده بسيار معدود، يك از صد، يك و نيم از صد با اينكه همه قواى خودشان را جمع كردند راى خلاف دادند. شما تبعيت‏بكنيد از اكثريت قريب به اتفاق ملت، تبعيت‏بكنيد از اسلام، تبعيت‏بكنيد از قرآن كريم، تبعيت‏بكنيد از پيغمبر اسلام. مخالفت نكنيد اينقدر، از مجلس خبرگان كناره‏گيرى نكنيد. اين كناره‏گيرى از ملت است، كناره‏گيرى از اسلام است. كارشكنى نكنيد براى مجلس خبرگان، كه اين بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است. خودتان را پيش ملت مفتضح نكنيد - شما - بايد از شما كار صحيح انجام بگيرد، وقتى ملت‏شما را بر خلاف مسير خود دانست طرد مى‏كند. آگاهانه عمل كنيد، آگاهانه حرف بزنيد، آگاهانه راى بدهيد، بدون توجه، بدون ادراك، بدون فهم راى ندهيد. (2)

آقايان بگذاريد يك چند وقتى هم مردم الهى بشوند، تجربه كنيد، لااقل بفهميد اين معنا را كه، با تجربه بفهميد كه يك ملتى كه تا حالا تحت‏بار طاغوت بوده است‏حالا هم تحت‏بار الله باشد، اين را تجربه كنيد. اگر از اسلام بدى ديديد، بگوئيد چه بدى از اسلام تا حالا ديديد، تا حالا كه اسلامى در كار نبوده است، در مملكت ما نمى‏گذاشتند، حالا هم شماها نمى‏گذاريد. آن وقت دشمن‏ها نمى‏گذاشتند. حالا بعض دوست‏هائى كه معتقد هستند نمى‏گذارند يا شايد بعضى‏شان هم دشمن باشند. چرا بايد شما بترسيد از اينكه يك نفر آدم در مثلا اتاقش نشسته و يك چيزى مى‏نويسد در روزنامه هم درج مى‏كند اينها نمى‏دانند اصلا معناى اسلام چه است، اينها مخالف نهضت اسلام هستند، اينها اگر مخالف با رژيم هم باشند، مخالف با اسلام هم هستند، اينها يك چيز ديگرى مى‏خواهند، نه رژيم باشد و نه اسلام باشد، يك جمهورى دموكراتيك، آنهم به آن معنايى كه غرب وارد كرده اينجا، به آن معنا كه حتى در غرب است، آن جمهورى كه در آن دموكراتيك كه در غرب هست‏حتى در ايران نيامده تا حالا، آن وارداتى است. اين دموكراتيك كه در ايران آمده، آن آزادى و آن نمى‏دانم استقلال و آن مسائلى كه تا حالا آمده، همان‏هايى بوده است كه آريامهر فرياد مى‏كرد تمدن بزرگ و همان بود كه همه ديديد اين تمدن بزرگ پدر اين ملت را درآورد، بس است! كافى است! آريا مهر كافى ست‏براى ما تا قيامت. اينقدر تبعيت نكنيد از اين رژيم، اينقدر تبعيت نكنيد از اين غربى‏ها، از اين شرقى‏ها، كافى است ظلمى كه تاكنون به ما شده است. باز هم بايد ما زير بار ظلم برويم، باز هم از زير بار اسلام مى‏خواهند خارج بشويم. اين يك مساله تشريفاتى، بله، آقايان بعضى‏شان مى‏گويند: «مساله ولايت فقيه، يك مساله تشريفاتى باشد مضايقه نداريم، اما اگر بخواهد ولى دخالت‏بكند در امور، نه، ما آن را قبول نداريم حتما بايد يك كسى از غرب بيايد. ما قبول نداريم كه يك كسى اسلام تعيين كرده، او دخالت‏بكند.» اگر متوجه به لازم اين معنا باشند، مرتد مى‏شوند، لكن متوجه نيستند. (3)

من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما را از شر دوست‏هاى جاهل و دشمن‏هاى شيطان نجات بدهد و در اين مرحله كه داريم كه بعد آن پيش مى‏آيد مجلس شورا، آن شورائى كه نصيحت را عرض كردم كه بايد چه بكنيد و با قوت و با بينش كامل اين راه را طى بكنيد و طى مى‏كنيد، اين ملت است، ملت مى‏خواهد، ما چه بكنيم. شما فرض بكنيد كه يك فاجعه است، ما فرض مى‏كنيم كه فاجعه است، اين فاجعه را ملت مى‏خواهد، شما چه مى‏گوئيد؟ اين فاجعه ولايت فقيه را شما مى‏گوييد، اين فاجعه را ملت ما مى‏خواهند، شما چه مى‏گوييد؟ بيائيد سؤال بكنيم، به رفراندم مى‏گذاريم كه آقا ولايت فقيه را كه آقايان مى‏فرمايند فاجعه است، شما مى‏خواهيد يا نمى‏خواهيد؟ برويد آرى‏اش چقدر، نه‏اش چقدر. خدا همه‏تان را توفيق بدهد، مؤيد بكند. (4)

ملت ما اگر بخواهند سردى بكنند، يكى از امورى كه توطئه در آن هست اين است كه راجع به اين قانون اساسى مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد خوب اين قانون اساسى كه شما مى‏گوييد كه قانونى است ارتجاعى، كدام يكى از اين موادش ارتجاعى است؟ اولى كه دست رويش مى‏گذارند، دست مى‏گذارند روى ولايت فقيه اول دست آنجا مى‏گذارند براى اينكه اين يك طرح اسلامى است و آنها از اسلام مى‏ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى‏دانند، آنها جرات نمى‏كنند به كلمه اسلام بگويند ارتجاعى است، مى‏گويند كه اينها مى‏خواهند ما را به 1400 سال پيش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است منتها كلمه اسلام را نمى‏گويند. (5)

قيام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام است‏بالضروره. حكومت الآن حكومت اسلام است، قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. اين را نمى‏شود بگوئيم كه يك ملائى عقيده‏اش اين است كه بايد بر خلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است كه يك ملائى بگويد، يك ملائى عقيده داشته باشد به اين معنا كه بر خلاف اسلام بايد عمل كرد، بايد شكست اسلام را، اينها نسبت مى‏دهند به بعضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرف‏ها، هرگز نخواهند گفت. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود كه معاويه قيام مى‏كرد، حضرت امير قتلش را واجب مى‏دانست. (6)

من بايد يك تنبيه ديگرى هم بدهم و آن اينكه، من كه ايشان را حاكم كردم، يك نفر آدمى هستم كه به واسطه ولايتى كه از طرف شارع مقدس دارم، ايشان را قرار دادم. ايشان را كه من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت‏بايد از او اتباع كند، يك حكومت عادى نيست، يك حكومت‏شرعى است، بايد از او اتباع كنند. مخالفت‏با اين حكومت مخالفت‏با شرع است، قيام بر عليه شرع است، قيام بر عليه حكومت‏شرع جزايش در قانون ما هست، در فقه ما هست و جزاى آن بسيار زياد است. من تنبه مى‏دهم به كسانى كه تخيل اين معنى را دارند كه كارشكنى بكنند يا اينكه خداى نخواسته يك وقت قيام بر ضد اين حكومت‏بكنند، من اعلام مى‏كنم به آنها كه جزاى آنها بسيار سخت است در فقه اسلام. قيام بر ضد حكومت‏خدايى قيام بر ضد خداست، قيام بر ضد خدا كفر است و من تنبه مى‏دهم به اينها كه به روى عقل بيايند، بگذارند مملكت ما از اين آشفتگى بيرون برود، بگذارند خون‏هاى محترم ريخته نشود، بگذارند جوان‏هاى ما ديگر اينقدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحيح بشود، ما به تدريج كارها را اصلاح بكنيم. (7)

آن كسى كه بر ضد خدا قيام كند، بر ضد احكام خدا قيام كند، آن كسى كه خيانت كند بر اسلام، خيانت كند بر مملكت مسلمين، عاقبتش اين است و اين عاقبت‏سهلى است، عاقبت‏هاى بالاترى در كار است. اين الان بهشتش اين است كه در دنيا باشد با همه نكبت، اين موفق به توبه نخواهد شد، من نمى‏گويم نبايد بشود اما نخواهد شد. حضرت سجاد سلام الله عليه از قرارى كه منقول است‏به يزيد ياد داد كه از چه راه توبه كن. حضرت زينب فرمود: آخر به اين، اين موفق نمى‏شود به توبه، كسى كه امام را بكشد موفق به توبه نمى‏شود، اگر موفق مى‏شد به توبه صحيح، قبول مى‏كرد خدا، لكن نمى‏شود، يعنى قلب جورى مى‏شود، قلب انسان طورى مى‏شود كه ديگر براى انسان امكان ندارد آن قلب را از آن طبعى كه برايش واقع شده است، از آن ظلمتى كه برايش واقع شده است، بتواند نجات بدهد، نمى‏تواند اصلا. دعا كنيد كه انسان اينطور نشود، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد، يك مهرى كه ديگر نتواند خودش هم هيچ كارى بكند. (8)

اينها گاهى وقت‏ها با همين صورت‏سازى كه مثلا مى‏خواهد چه بشود و به ديكتاتورى مى‏رسد و ديكتاتورى عمامه و عصا و - نمى‏دانم - از اين حرف‏هائى كه تزريق كرده‏اند به آنها و ديكته كرده‏اند و اينها هم همان را پس مى‏دهند. مثل بچه‏ها كه يك چيزى را دهنشان مى‏گذارند پس مى‏دهند، اينها هم از اين قبيل هستند. شما از اين به بعد انشاء الله وقتى كه دانشگاه‏ها باز بشود، مبتلاى به اين مسائل هستيد و بايد با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بين خودتان افرادى را كه مى‏بينيد يا با اسم آزادى و - نمى‏دانم - اين حرف‏ها كه مى‏خواهند يك آزادى خاصى در كار باشد، دلبخواهى در كار باشد، نه آزادى مطلق، يا به اسم دموكراسى و امثال ذلك، الفاظ جالبى كه در هيچ جاى دنيا معنايش پيدا نشده تا حالا، هر كس براى خودش يك معنائى مى‏كند، به اينطور چيزها گرفتار هستيد. (9)

اين از امورى است كه مترقى‏ترين موادى است كه در قانون اساسى اينها چيز كردند و اينها دشمن‏ترين مواد پيش‏شان اين است. همين‏ها بودند كه فرياد مى‏كردند و مى‏نوشتند كه خوب ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند، خوب بگوييد جمهورى، از اسلام مى‏ترسيدند «خوب به جاى اسلام بگذاريد دمكراتيك، جمهورى دمكراتيك‏» اينها نمى‏فهمند كه اين همه دمكراسى كه در عالم معروف است، كجاست؟ كدام مملكت را شما داريد؟ اين ابرقدرت‏ها كدام يكى‏شان به موازين دموكراسى عمل كرده‏اند؟ يك دموكراسى كه در هر جائى يك معنا دارد، در شوروى يك معنا دارد، در آمريكا يك معناى ديگر دارد، پيش ارسطو يك معنائى دارد، پيش حالا يك معناى ديگر دارد، ما مى‏گوئيم يك چيزى كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مى‏كنند ما نمى‏توانيم آن را در قانون اساسى‏مان بگذاريم كه بعد هر كسى دلش مى‏خواهد آنجورى درستش كند.ما مى‏گوئيم اسلام. (10)

ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است. در هر صورت ما الآن گرفتار يك مشت اشخاصى مختلف السليقه و مختلف العقيده‏اى كه - همه در اين معنائى كه - همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت‏ به سر و سامان برسد شريكند، در عقائد مختلفند، بعض گروه‏هاشان با بعض گروه‏هاى ديگر دشمن هم هستند لكن در يك چيز موافقند و آن اينكه مخالفت‏با اسلام، مخالفت ‏با آن چيزى كه همه ملت ما به آن راى دادند، در اين، اينها موافقند يعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشيد، اين باطل‏ها نمى‏توانند كارى بكنند. شماها توجه داشته باشيد كه اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفيد است. اسلام يك طرحى است كه براى مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است و براى همه مفيد است. (11)

جلو ديكتاتورى را ما مى‏خواهيم بگيريم، نمى‏خواهيم ديكتاتورى باشد، مى‏خواهيم ضد ديكتاتورى باشد. ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است، نه ديكتاتورى. چرا اينقدر به دست و پا افتاده‏ايد و همه‏تان خودتان را پريشان مى‏كنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمى‏آيد من صلاحتان را مى‏بينم كه دست‏برداريد از اين حرف‏ها و از اين توطئه‏ها و از اين غلط كارى‏ها. برگرديد به دامن همين ملت، همانطورى كه توصيه به دموكرات‏ها كردم به شما هم مى‏كنم و شما و آنها را مثل هم مى‏دانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنها است. (12)

اينها اصلا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست. اصلا از سر و ته ولايت فقيه سر در نمى‏آورند كه اصلا چى چى هست، در عين حالى كه سر در نمى‏آورند مى‏نشينند مى‏گويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مى‏شود. كذا مى‏شود. مگر امير المؤمنين كه ولى امور مردم بود ديكتاتور بود، مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود. مگر بگويند كه ولايت‏براى پيغمبر هم نيست، پيغمبر هم مثل ساير مردم، و از اينها بعيد نيست اين را بگويند، لكن جرات نمى‏كنند بگويند. ديكتاتورى كدام است، در اسلام همچو چيزى مطرح نيست. اسلام ديكتاتور را محكوم مى‏كند، اسلام يك نفر فقيه بخواهد اگر ديكتاتورى بكند از ولايت‏ساقطش مى‏كند. چطور ديكتاتورى مى‏گوييد مى‏كند اسلام و اين حرف‏ها را مى‏زنيد. اگر مى‏دانيد و مى‏گوييد، چرا بايد در مخالف مسير ملت‏سير بكنيد و اين مسائل را بگوييد. و اگر نمى‏دانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفى را بزند همين بيخود بدون اينكه بفهمد چى هست مساله بيايد يك همچو مسائلى را بگويد.(13)

اينها (مخالفين حكومت اسلامى) به اسلام عقيده ندارند، اينها با قرآن مخالفند. - اگر - از قرآن - به قرآن اعتقاد دارند، قرآن فرموده است: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم‏» چرا از اولى الامر اطاعت نمى‏كنند؟ چرا قيام بر ضد حكومت كردند؟ چرا قيام بر ضد اولى الامر كردند؟ (14)

همه فقهاى اهل سنت مى‏گويند اطاعت اولى الامر واجب است و اينها نمى‏كنند، يعنى خلاف مى‏كنند، بر خلاف رفتار مى‏كنند. پس بدان اينها سنى نيستند اينها مى‏خواهند شما را بازى بدهند، بگويند كه ما سنى هستيم. (15)

آقا، اينها اينطور نيست كه شما خيال بكنيد كه ما اسلام را مى‏خواهيم اما ملا نمى‏خواهيم، مگر مى‏شود اسلام بى ملا، مگر شما مى‏توانيد بدون ملا كار را انجام بدهيد، باز اين ملاها هستند كه جلو مى‏افتند كار انجام مى‏دهند، اينها هستند كه جانشان را مى‏دهند. الآن هم ما تو حبس ملاها داريم الان هم علما داريم، الآن هم علماى فداكار داريم. الآن هم هستند توى حبس و زير بار اين ظلم‏ها نمى‏روند و چيزشان مى‏دهند كه شما هم عذرى بخواهيد و نمى‏خواهند. خوب الآن هم داريم، الآن هم داريم، الآن هم علماى ما در حبس هستند، علماى بزرگ ما در حبس هستند. من اين كه عرض كردم يك چيزهائى بود كه خود من مشاهده كردم و خيلى‏هايش هم يادم نيست و جلوترش هم كه ما ديگر اهل تاريخ نيستيم كه ببينيم. اين گله هم كه من دارم از اين آقايان روشنفكرها اين است كه يك همچو جناح بزرگى كه ملت پشت‏سرش ايستاده، اين را از خودتان كنار نزنيد بگوييد كه«ما اسلام مى‏خواهيم ملا نمى‏خواهيم‏»اين خلاف عقل است،اين خلاف سياست است. (16)

شمائى كه دلسوزيد براى اسلام، شمائى كه مى‏گوييد ما اسلام را مى‏خواهيم، نگوييد كه ما اسلام را مى‏خواهيم آخوند نمى‏خواهيم، شما بگوييد اسلام را مى‏خواهيم آخوند هم مى‏خواهيم. (17)

اگر شما بخواهيد خودتان باشيد و منهاى آخوند، تا قيامت هم در زير بار ديگران هستيد. شما همه جمع بشويد، همه با هم باشيد، همه برادر باشيد، اينها را رد نكنيد، اين يك قدرت لايزال است، اين قدرت ملت است، شما اين قدرت ملت را كنار نگذاريد بگوييد ما نمى‏خواهيم، شما هر چه هم بگوييد ما نمى‏خواهيم - خوب - مردم مى‏خواهند، شما يك عده‏اى هستيد، ديگران همه هستند، بازارها مى‏خواهند اينها را، خيابان‏ها اينها را مى‏خواهند. گله من از اين طبقه روشنفكر در عين حالى كه من علاقه دارم به اينهائى كه خدمت مى‏كنند به اسلام خصوصا اين خارج، اينهائى كه خارج كشور هستند، اينهائى كه در آمريكا هستند، اينهائى كه در اروپا هستند، اينهائى كه در هندوستان هستند، من با اينها روابط دارم، اينها خدمتگزارند، اينها مى‏خواهند به اسلام خدمت‏بكنند، اينها گاهى كه اشكالاتى كه در آنجا شده است ‏با تمام قوت رفع كرده‏اند، اينها مى‏خواهند رفع ظلم بكنند، اينها علاقه به اسلام دارند لكن نبايد اينهائى كه علاقه به اسلام دارند، بعضى از اينها خدمت‏هاى علماى اسلام و آخوند جماعت را نديده بگيرند و بگويند كه ما اسلام مى‏خواهيم منهاى آخوند، نمى‏شود آقا اين، اسلام بى آخوند مثل اينكه بگوييد ما اسلام مى‏خواهيم، اسلامى كه سياست نداشته باشد، اسلام و آخوند اينطور توى هم هستند، اسلام بى‏آخوند اصلا نمى‏شود. پيغمبر هم آخوند بود، يكى از آخوندهاى بزرگ پيغمبر است، راس همه علما پيغمبر است. حضرت جعفر صادق هم يكى از علماى اسلام است، اينها فقهاى اسلام‏اند، راس فقهاى اسلام هستند. «من آخوند نمى‏خواهم‏» حرف شد؟! من گله دارم از اينها. (18)


پى‏نوشت‏ها:
1. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 253- 12/7/58.
2. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 171و170- 28/6/58.
3. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 254- 12/7/58.
4. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 255- 12/7/58.
5. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 155و154- 16/8/58.
6. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 15- 29/7/58.
7. صحيفه نور - جلد 5- صفحه 31- 15/11/57.
8. صحيفه نور - جلد 5- صفحه 145- 14/12/57.
9. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 183- 30/6/58.
10. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 155و154- 16/8/58.
11. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 88و87- 9/8/58.
12. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 29- 30/7/58.
13. صحيفه نور - جلد 10- صفحه 90و89- 9/8/58.
14. صحيفه نور - جلد 8- صفحه 273- 2/6/58.
15. صحيفه نور - جلد 9- صفحه 4- 7/6/58.
16. صحيفه نور - جلد 1- صفحه 262- 10/10/56.
17. صحيفه نور - جلد 1- صفحه 262- 10/10/56.
18. صحيفه نور - جلد 1- صفحه 262- 10/10/56.

 

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا