Menu

طائفه جن بر حضرت حسين بن على عليه السلام گريسته و گفتند:
چه خواهيد گفت زمانى كه نبى اكرم صلى الله عليه و آله به شما بفرمايد:
شما كه آخرين امت ها مى باشيد چه كرديد با اهل بيت و برادران و خويشان من ، برخى را اسير و بعضى را كشته و آلوده به خون خود كرديد.

ام سلمه همسر نبى اكرم صلى الله عليه و آله  گفت :
از زمانى كه خداوند منان روح نبى اكرم صلى الله عليه و آله را قبض فرمود نوحه سرائى طافه جن را نشنيدم مگر همان شب (شب رحلت نبى اكرم صلى الله عليه و آله ) و نديدم ايشان را مگر وقتى كه به مصيبت فرزندم حسين عليه السلام مبتلا شدم . ام سلمه مى فرمايد:
در همان زمان جنيه از طائفه جن آمد در حالى كه مى گفت : اى دو چشم من با شدت و زارى گريه كنيد، زيرا بعد از من چه كسى بر شهداء بگريد.
زارى كنيد بر گروهى كه مرگ آنها را به سوى ستمگرى از نسل بنده و غلام مى برد.



پنج تن از اهل كوفه به قصد يارى حسين بن على عليه السلام حركت كردند و به قريه اى رسيدند كه به آن شاهى مى گفتند پس دو نفر يكى پير و ديگرى جوان جلوى آنها آمده و به ايشان سلام كردند پيرمرد گفت :
من مردى از طائفه جن هستم و اين جوان برادر زاده من بوده و ما قصدمان يارى نمودن به اين مظلوم (يعنى حسين بن على عليه السلام ) مى باشد.
پيرمرد جنى سپس به ايشان گفت : من پيشنهادى دارم .
جوانى از اين پنج نفر در جوابش گفت : پيشنهادت چيست ؟
پيرمرد جنى گفت : پيشنهادم اين است كه من پرواز كرده بروم و سپس خبر اين گروه را بياورم تا شما با بصيرت به طرف مقصدتان برويد.
ايشان در جوابش گفتند: خوب پيشنهادى است .
راوى مى گويد:
پيرمرد جنى يك روز و يك شب از نظر ايشان غئب بود پس فرداى آن روز ايشان صدائى شنيدند بدون اينكه صاحب آن را ببينند، صدا اين بود:
به خدا قسم نيامدم نزد شما مگر آنكه خود ديدم ، در زمين طف كه سرى بريده و دو گونه هايش به خاك آلوده بود.
و اطرافش جوانانى افتاده كه حلقومشان خون جارى بود نظير چراغ هائى كه تاريكى و ظلمت را بر طرف كرده اند.
پيوسته ناقه خود را دواندم تا قبل از آنكه ايشان با حوريه هاى باكره ملاقات كنند مصادف گردم .
حسين عليه السلام چراغى فروزان بود و خدا مى داند كه من در اين گفتار دروغ نمى گويم .
حسين عليه السلام در غرفه هاى بهشت مجاور رسول خدا صلى الله عليه و آله و بتول عليه السلام و جعفر طيار بوده در حالى كه شادمان و مسرور مى باشد.
بعضى از جوانان در جواب آن صدا گفتند:
برو پس پاينده و جاويد باد قبرى كه تو ساكن آن هستى تا قيامت باران بر آن ببارد.
پيمودم راهى را كه تو نيز راهرو آن بودى و نوشدم با كاسه اى كه بسيار فراخ و نيز پيمودم راهى را كه جوانانى در اين راه جان خودشان را تسليم خدا نموده و از مال و دوستان و خانه هايشان جدا گرديدند.



زمانى كه حضرت امام حسين عليه السلام شهيد شدند گچ كارها در وقت سحر نوحه سرائى هاى طائفه جن را در قبرستان ميش نيدند، ايشان مى گفتند:
رسول خدا صلى الله عليه و آله پيشانى او را دست كشيد پس در رخش نورى ساطع است .
پدر و مادرش از برترين افراد قريش بوده ، جد بزرگوارش بهترين جدها است .




طائفه جن بر حسين بن على ع نوحه سرائى كرده و مى گفتند:
اين اشعار و ابيات كه در سرزمين طف در ترسيم بلاهاى وارده بر فرزندانش سروده شده از كيست ؟
اين ابيات حسين عليه السلام را صداهاى حزين و همراه با گريه پاسخ خواهند داد.




نوحه سرائى طائفه جن بر حسين بن على عليه السلام را شنيدم كه مى گفتند:اى چشم اشك بريز، زيرا مى گريد شخص حزين با سوز و دلتنگى .اى چشم مردم به واسطه خوشى و خوش گذرانى تو را از ياد آل محمد صلى الله عليه و آله و هم دردى با ايشان بازداشته و غافل كرده اند.
سه شب را آل محمد صلى الله عليه و آله به روز آورده در حالى كه ابدان طاهره آنها روى خاك بين حيوانات وحشى بوده و جملگى در قتلگاه افتاده اند.




طائفه جن بر حضرت حسين بن على عليه السلام گريسته و گفتند:
چه خواهيد گفت زمانى كه نبى اكرم صلى الله عليه و آله به شما بفرمايد:
شما كه آخرين امت ها مى باشيد چه كرديد با اهل بيت و برادران و خويشان من ، برخى را اسير و بعضى را كشته و آلوده به خون خود كرديد.




ابى الحسن الرضا عليه السلام  فرمودند:
هنگامى كه حضرت امام حسين عليه السلام در دل شب حركت كرده و بطرف عراق متوجه شدند در راه به شخصى برخوردند كه رجز مى خواند
آن مردى كه رجز مى خواند مى گفت : اى شتر خوف و هراس مكن از زجر و نهى من و سرعت كن و بشتاب پيش از آنكه صبح طلوع كند.
تا برسانى من را به بهترين سوار و بهترين سفر و به كسى كه اصل و نسبش كريم و جدش بزرگ و سنه اش فراخ و با ظرفيت است ، خداوند بواسطه بهترين اعمال او را اجر و ثواب دهد و سپس تا مادامى كه روزگار باقى است خداوند او را باقى بدارد.
سپس حضرت حسين بن على عليه السلام فرمودند:
عنقريب از اين روزگار و دنيا مى گذرم و مرگ بر جوانمرد ننگ و عار نيست زمانيكه عزم و نيتش حق بوده و در حالى كه مسلمان است جهاد كند.
مرگ بر جوانمرد عار نيست زمانى كه با مردان صالح و نيكوكار به مواسات رفتار كرده و از شخص معذب و هلاك شده فاصله گرفته و با مجرم و ستمكار به مخالفت برخيزد.
بنابر اين اگر زنده ماندم پشيمان نيستم و اگر مرگ مرا دريافت ملامت زده نخواهم بود ولى همين خوارى و ذلت براى تو كافى است كه زندگانى مى كنى و مرتكب اعمال ناپسند مى گردى .



حضرت محمد بن على عليه السلام  فرمودند:
هنگامى كه حضرت حسين عليه السلام با افراد و نفرات از مدينه آهنگ خروج نمودند زنان بنى عبد المطلب پيش آمده پس براى نوحه سرائى و گريستن اجتماع نمودند، امام حسين عليه السلام در ميان ايشان راه مى رفتند و مى فرمودند:
شما را به خدا سوگند مى دهم كه معصيت خدا و رسولش را نكرده و نوحه سر نداده و آشكارا نگرييد.
زنان بنى عبد المطلب محضر مباركش عرضه داشتند: پس براى چه كسى نوحه گريه را ذخيره نمائيم امروز مانند روزى است كه در آن رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفتند و همانند روزى است كه حضرت على و فاطمه عليه السلام از دنيا رحلت نمودند و همچون روزى است كه رقيه و زينب وام كلثوم (دختران رسول خدا صلى الله عليه و آله ) ارتحال نمودند؟ !
فدايت شويم تو را به خدا سوگند كه از مرگ كناره بگيراى دوست خوبان از اهل قبور و سپس برخى از عمه هاى آن حضرت جلو آمده در حالى كه مى گريست عرض كرد: اى حسين شاهد باش شنيدم صداى جنيان را كه براى شما نوحه سرائى كرده و مى گويند:
همانا مقتول و كشته شده در سرزمين طف از آل هاشم است كه پست ترين و ذليل ترين مردم از قريش او را مقتول ساخته است .
حبيب رسول خدا بد نبود، مصيبت تو بينى ها را بريده حقير نموده است .
و زنان بنى عبد المطلب نيز گفتند:
براى حسين كه سرور و آقاى همه است گريه كنيد و بخاطر شهادتش موى ها سفيد شد.
بخاطر شهادتش به زلزله مبتلا شديد، بخاطر شهادتش ماه گرفته شد.
بخاطر شهادتش افق آسمان در غروب و سحر گرديدم
بخاطر شهادتش خورشيد شهرها و نور آن كدر شد و مساكن و منازل تاز و ظلمانى گرديد او فرزند فاطمه ايست كه از خلائق و بشر به مصيبت گرفتار گرديد.
بواسطه شهادت و قتل آن جناب خوارى به ما رسيده و به سبب آن بينى ها قطع و به هلاكت افتاده ايم .



بامداد روزى كه حضرت حسين بن على عليه السلام شهيد شدند ما در مدينه صبح نموديم در اين هنگام غلامى كه داشتيم گفت : شب گذشته شنيديم منادى نداء مى كرد و مى گفت : اى كسانى كه حسين را از روى ستم و جور كشتيد بشارت باد شما را به عذاب و عقوبتى سخت .
تمام اهل آسمان شما را نفرين مى كنند، چه انبياء و چه فرشتگان و چه كارگذاران .
بر زبان ابن داود و عيسى بن مريم كه صاحب روح و حامل انجيل بوده لعن شده ايد.





جده ام حكايت نمود كه وقتى حضرت حسين عليه السلام شهيد شدند طائفه جن بر آن حضرت گريسته و اين ابيات را مى خواند:
اى چشم اشك بريز و گريه كن پس محققا خبر شهادت حضرت حسين عليه السلام حق و راست مى باشد.
گريه كن براى فرزند فاطمه كه به فرات داخل شد و از آن برنگشت .
جن براى حزن و غم فاطمه مى گريد زمانى كه از حسين عليه السلام خبر شهادتش برسد.
حسين عليه السلام و يارانش كشته شدند، افسوس از چنين خبرى .
صبح و شام البته برايت اشك سوزان مى ريزم .
البته البته آن قدر برايت اشك بريزم كه ريشه ها را روان و درختان را ببرد.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا