Menu

يك آقايي در راديو تفسير مي‌گفت، بنده يك كلماتي شنيدم كه خيلي خوشم آمد. ایشان مي‌گفت كه به پروردگار بگو: ای پروردگار عزيز! به من خير عنايت كن؛ اما مصداق خير را معين نكن، تو عقلت چه مي‌رسد، مصداق خير را به خودش واگذار كن. بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ  إِلاّ مَنْ أَتَي اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ».
احکام سفر
تشخيص اينكه جايي بلاد كبيره است يا خير، به عرف مربوط است.  اینکه از چه زماني ملحقات به تهران اضافه شده است را بايد از شهرداري سؤال كرد.
در تشخيص موضوع، فقيه دخالت نمي‌كند.
حال، سؤال مي‌شود که حد ترخص كجاست؟  حد ترخص آن جايي است كه انسان آن‌قدر از شهر دور بشود كه شهر را نبيند و صداي اذان شنيده نشود. آنجا جايي است كه مسافر مي‌تواند افطار كند.
اما اگر تهران بلاد كبيره باشد؛ اگر در خود تهران بيست و دو كيلومتر طي مسير بكنم؛ در داخل تهران هم مسافر خواهم بود. هر محله‌اي در حكم يك شهر خواهد بود.
مسئله‌ی ديگر اين است كه «من شُغله ‌السفر» با «كثيرالسفر» فرق دارد. «من شُغله ‌السفر» مانند راننده است كه شغلش مسافرت است. اما يك كسي كه بين منزل و محل كارش دائم تردد مي‌كند، چنین کسی شغلش سفر نيست؛ بلكه «كثيرالسفر» است. نمازش شكسته است و نمي‌تواند روزه بگيرد.  صلواتي بفرستيد.
ارزش یادگرفتن حدیث 
«سمعت اباجعفر عليه السلام يقول: لمجلس اجلسه الي من اثق به اوثق في نفسي من عمل سَنةٍ».   و «حديث تاخذه من صادقٍ خيرٌ لك من الدنيا و ما فيها».  یعنی اگر كسي كه به او اطمينان داری، حديث مستندي از امام(ع) برايت نقل بكند؛ از دنيا و آنچه در دنیاست،  برای تو بهتر است.
فرصت را غنیمت شمار!
من هميشه در اول صحبتم سعي مي‌كنم شما را توجه بدهم به اینكه چه موقعيتي داريد. «فانتهزوا فرص ‌الخير».  یعنی تا رسول پروردگار نيامده است؛ فرصتهاي خير را مغتنم بشماريد. وقتي كه در حالت احتضار افتادي، نه دوستان مي‌توانند كاري بكنند نه طبيب.«فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لايَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً». 
سخت‌ترين لحظه‌ی بني آدم
سخت‌ترين لحظه‌ی بني‌آدم همان لحظه‌اي است‌كه رسول پروردگار  حضور به هم مي‌رساند. اما همين ملك الموتي كه همه را از او مي‌ترسانند و همه از او مي‌ترسند، نسبت به مؤمن مثل پدر مهربان است. فرموده است كه من با مؤمن مانند پدر مهربان هستم، «كالوالدِ الشفيق»، تا او را راضي نكند، تا درجه به درجه مقامات را به او نشان ندهد، قبض روحش نمي‌كند.
عاقل کیست؟ ( انتخاب دنیای کم  با حکمت)
«ان العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمة».   اگر مزد من مثلاً روزي صد تومان باشد، بنده حاضرم روزي پنجاه تومان يا سي‌تومان بگيرم، به شرط اینکه به نمازهاي اول وقتم برسم، به مجالس حكمت و مجالس موعظه برسم. من بايد اين مطالب حكيمانه را بفهمم، تا قلب من از حجاب خارج بشود، داداش‌جون!
«العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمة». صد تومان را مصالحه مي‌كنم به سي تومان و هفتاد تومانش را نمي‌خواهم. از ساعت هشت مي‌آيم تا نزديك ساعت دوازده و برايت كار مي‌كنم؛ اما ساعت دوازده می‌روم  براي خواندن نماز اول وقت.
مؤمن، دنیای بدون حکمت را نمی‌خواهد
«ولم يرض بالدون من الحكمة مع الدنيا». مؤمن دنیای بدون حکمت را نمی‌خواهد. معلوم شد عاقل کیست و غير عاقل كيست؟
اما اگر کسی صد تومان بگيرد؛ دیگر از نماز اول وقت خبری  نيست، جلسه‌ی اخلاق هم ديگر نيست.
سوال  می‌کند: عاقل كدام است يابن رسول الله؟ حضرت مي‌فرمايد: اولي عاقل است. (کسی که دنیای کم را با حکمت انتخاب می‌نماید).  بعد حضرت مي‌فرمايد: « فلذلك ربحت تجارتهم». تجارتشان از اين جهت سود كرد. اين يك موقعيت.
مبادا خودتان را به غیر بهشت بفروشید!
باز هم شما را توجه به موقعیتتان بدهم.
بها و قیمت بدنهای شما بهشت است. مبادا به غیر بهشت بفروشید. این هم توجه به موقعیت شما بود.«ان ابدانكم ليس لها ثمنٌ الا الجنة فلا‌تبيعوها بغيرها».
دل کندن مؤمن از دنیا، قبل از مرگ
حضرت فرمودند: مؤمن قبل از اينكه از دنيا برود، دلش را خارج مي‌كند. يعني تعلقات را يك به يك مي‌زند. دنيا همان تعلقات است كه من و شما را مشغول كرده است.
اگر تعلقاتت را جدا نكني؛ ملك الموت جدا مي‌كند
خواهي وصال دوست عماني درآن بكوش    وز هر چه غير اوست تو بايد جدا شوي
اگر تعلقاتت را جدا نكني؛ ملك الموت جدا مي‌كند، خواهي نخواهي!
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
اين است كه فرمود: خوشا به حال كسي كه عبادتش را براي پروردگار خالص كرد و قلبش به اين عمارت‌‌هاي دنیایی مشغول نشد. چنین کسی ذكر پروردگار را فراموش نمي‌كند و به آن چيزهايي كه گوشش مي‌شنود، توجه نمي‌كند. مثلاً  اینکه  فلان كس ميلياردر است و...
گر تو را در خانه‌ی جانان مهمانت كنند
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
«ولم يحزن صدره بما اعطي غيره».  حالا فلاني ميلياردر است که باشد، بسيار خوب. من هم به آنچه دارم، شكر مي‌كنم. من در همين موقعيتي كه هستم، همين موقعيت براي من خوب است.
صلاح مریض به دست طبیب
«ايها الناس انتم كالمرضي و رب الارباب كالطبيب».  ای مردم! شما بیمارانی هستید که رب الارباب طبیب شماست و صلاح مريض به يد طبيب است، جان من!
مصداق خير را به خودش واگذار كن!
يك آقايي در راديو تفسير مي‌گفت، بنده يك كلماتي شنيدم كه خيلي خوشم آمد. ایشان مي‌گفت كه به پروردگار بگو: ای پروردگار عزيز! به من خير عنايت كن؛ اما مصداق خير را معين نكن، تو عقلت چه مي‌رسد، مصداق خير را به خودش واگذار كن.
ما عقلمان نمي‌رسد. ما چه مي‌دانيم باباجان من!
خب يك صلوات ديگر بفرستيد.
آماده شدن برای ماه‌هاي ديگر، در ماه رجب
ببين داداش‌جون! من‌ كه نماز اول وقت مي‌خوانم، همه‌اش دلم مي‌خواهد كه احاديث راجع به نماز اول وقت را بشنوم و موقعيت عملم را درك كنم، خودم را درك كنم. حال كه ماه رجب مي‌گذرد، داداش‌جون! و این ماه، ماه خداست،«شهرالله» است و شما در اين ماه مورد رحمت هستيد، «شهرالله اصب» است، «شهر الله اصمّ» است، «الترجيب بمعنی التأهب و الاستعداد»، باید در این ماه براي ماه‌هاي ديگر مهیا شویم.
بايد يقين را پروردگار بدهد
حال، اين نعمتهايي كه من مي‌شمارم، ببينيدكدام ‌يك از آنها را توانستيد از پروردگار بگيريد.« اذا اراد الله بعبد خيراً الهمه اليقين».  يقين كه از باب حادي عشر در نمي‌آيد. از شرح تجريد علامه هم– والله- در نمي‌آيد. از شرح منظومه هم در نمي‌آيد. بايد يقين را خودش عنایت بکند.
غیبت امام زمان(ع) در نظر آنها شهود است
اين روايت خيلي عجيب است که علي بن الحسين(ع) فرمود: درآخرالزمان، پروردگار آن ‌قدر به مؤمنين عرفان و معرفت نسبت به امام‌زمان(ع)  اعطا مي‌فرمايد، مثل اينكه امام زمان(ع) در مقابل آنها نشسته باشد و آنها كساني هستند كه غيبت در نظر آنها شهود مي‌شود.
آنها اشخاصي‌اند كه آنقدر پروردگار به آنها اجر مي‌دهد كه مانند اين است كه در برابر رسول الله(ص) مجاهده كرده باشند.
حال، آيا اين يقين را پروردگار به شما اعطا فرموده است؟ اگر داده است؛ قدرش را بدان!
یقین در بیان اميرمؤمنان(ع)
امیرمؤمنان(ع)  در اوصاف مؤمنين مي‌فرمايد: «فهو من اليقين علي مثل ضوء الشمس».  يعني يقين مؤمن به پس پرده  به مقدار روشنايي آفتاب است.
مؤمن اتصال به امیرمؤمنان(ع) دارد كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً».   اگر پرده را هم بردارند؛ چيزي به علم علي اضافه نخواهد شد. شيعيانش هم همين‌طور هستند.
آيا اين يقين را در ماه رجب از پروردگار خواستيد؟
شرط لذت بردن از یاد خدا
حال يك مژده به شما بدهم و آن اینکه پروردگار در حدیث قدسی می‌فرماید:«اذا كان الغالب علي العبد الاشتغال بي جعلت همته و لذته في ذكري».   اگر يك طوري بشود كه لااقل شصت درصد، هفتاد درصد در اوقاتتان به ياد خدا باشید؛ آن‌وقت اين مقدمه است براي اينكه خداوند عليِّ اَعلي - جلَّ و عز- اين يقين را به شما مرحمت بكند. چون در ادامه مي‌فرمايد كه «رفعت الحجاب فيما بيني و بينه». آن وقت پرده را از میان خودم و او برمي‌دارم كه با چشم دلش مرا ببيند. آن وقت معنای عبارت اباعبدالله(ع) را می‌فهمد که فرمود: «عميت عين لا تراک».  كور باد آن چشمي كه تو را نبيند.
و امیرمؤمنان هم فرمود: خدایی را که نبینم، عبادت نمی‌کنم.«لم اعبد رباً لم اره».
دل جز ره عشق تو نپويد هرگز          جز نعمت درد تو نجويد هرگز
قلب را بايد كم‌كم خالي كني، داداش‌جون!
صحراي دلم عشق تو شورستان كرد         تا مهر كسي دگر نرويد هرگز
اگر ديگران را هم دوست دارم، طريقي است نه موضوعي. يعني آنها را دوست دارم؛ بخاطر اينكه دروغ نمي‌گويند.، براي اينكه نمازشان را اول وقت مي‌خوانند، براي اينكه امانت‌دار هستند.
مؤمن با اهل غفلت معاشرت نمي‌كند
«فخرج من صفة ‌العمي و مشاركة اهل الهوي».  ديگر با هوي‌پرست‌ها و با اهل غفلت معاشرت نمي‌كند، پروردگار آگاهش كرده است.
جز رضای پروردگار، هیچ غمی ندارد
«و تخلي من الهموم الا هماً واحدا».   از تمام هم و غم‌ها خالي شده است. نه زن، نه بچه، بلکه متكفّل آنها پروردگار است، امام‌زمان(ع) است. من بايد يك قدمي بردارم و در وظايف عرفيه و شرعيه خودم كوتاهي نكنم، رزقم هم با پروردگار است. چنین بنده‌ای دیگر هيچ غمي ندارد؛ مگر اينكه دائماً رضاي پروردگار را اندازه‌گيري مي‌كند، داداش‌جون!
راه را می‌شناسد
«عرف مناره».  يعني به واسطه‌ی قرآن و ادله، راه خودش را مثل       «دودو تا- چهارتا» فهميده است. یعنی راه هدايت خودش را از راه حكمت عملي نظري شناخته است.
حال، ببينيد كدام يك از اين اوصافي كه امیرمؤمنان(ع) تذكر مي‌دهند، در شما وجود دارد.
برخی افراد  مورد توجه پرورگار هستند
گاهي اوقات كسي پيغام مي‌دهد كه به فلان كس بگوييد که مواظب خودش باشد. معلوم مي‌شود كه اين شخص يك كاري كرده است كه فعلاً او را پذيرفته‌اند. بايد در را زد، داداش‌جون!
بقيه‌ی ماه رجب را مغتنم بشماريد، داداش‌جون!
مؤمن تعلقاتش را کم  می‌کند
«و قَطَعَ غِمارَه».   تعلقاتش را يك به يك كم مي‌كند، داداش‌جون!
خدا ياري‌تان كند ان‌شاء‌الله. سه تا صلوات بفرستيد.

وسوسه‌ی شیطان در قرائت
يك وقت مسجد آسيدعزيز‌الله رفته بودم، آنجا يك قاري قرآن درباره‌ی نحوه‌ی قرائت آيه‌ی «يَا أَبَتِ افْعَلْ» نیم ساعت بحث کرد. اين بحث‌ها اتلاف عمر است. يك شيطاني هست كه وسوسه مي‌كند که آيا «ع » از مخرج ادا شد يا نه؟
در قرائت، همان قدر كه متعارف اهل لسان گفته‌اند، كفايت مي‌كند.
آن زيور و زينت‌هايي كه حضرات قُرّاء باب كرده‌اند، آنها هم جزء تحسينات كلام است. صلواتي بفرستيد.
پروردگار گله مي‌كند، عزيز من!
چندي پيش وقتي تهران را  موشك‌باران كردند، دائماً به بنده التماس دعا مي‌گفتند و سفارش مي‌كردند كه مبادا آن چهل نفر در خواندن زيارت عاشورا سستي‌كنند.  ما خودمان در سنگر بوديم و آنها هم در سنگر بودند و همين‌كه با ختم عاشورا موشك‌باران برطرف شد، همه‌ چيز فراموش شد! پروردگار گله مي‌كند عزيز من!
کأَنَّ اصلا گرفتار نبوده‌اند!
وقتی مردم گرفتار می‌شوند؛ ما را در حالت خوابیده مي‌خوانند. «دَعَانَا لِجَنْبِهِ».  يعني در رختخواب افتاده. «أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا». دائم ما را مي‌خوانند. «فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ». همين قدر كه از آنها ابتلائات را برداشتيم. «مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ». كأنّه اينها اصلا گرفتار نبوده‌اند!
مبادا آن عذاب‌ها دوباره برگردد!
همين مقدار بدانيد كه نبي اكرم(ص) دعا مي‌فرمودند كه‌ اي پروردگار عزيز! مبادا آن عذاب‌هايي را كه به رأفت و مهرباني‌ات از ما برطرف نمودي، يك موقعيتي بشود كه دوباره برگردد!
عقوبت کوتاهی در امر آخرت  بخاطر دنیا
امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «لايترک الناس شيئاً من امر دينهم لاستصلاح دنياهم الا فتح الله عليهم ما هو اضر منه».  یعنی اگر مردم  چيزي از امر دينشان را براي آباد كردن كار دنيايشان ترک کنند؛ خداوند يك چيزي كه مضر به حال آنها باشد، بر ايشان مي‌گشايد. مبادا طوري بشود که خداي ناكرده، شما كارهايي كه بنا بود انجام بدهيد، نكنيد و برگرديد سر خانه‌ی اول! خداي ناخواسته، به امر دنيا بپردازید و آن كارهايي كه براي امر دينتان بود را  ترك بکنید. مثلاً بنده سه وعده نمازجماعت مي‌خوانم، كسي بگويد اين ضرورت ندارد! من هم يك وعده‌اش را ترك كنم و بیشتر به امور مغازه بپردازم. اين کار من  بر حسب فرمايش امیرمؤمنان(ع)  باعث گرفتاري خواهد شد.
تنها راه تقرب، اطاعت و بندگی
حضرت مي‌فرمايند: بين خداوند علي اعليٰ و بين شما قرابتي نيست و ما هم حجتي بر پروردگار نداريم. «ولانتقرب الي الله الا بالطاعة».   آن چيزي كه وسيله‌ی قرب ماست، طاعت و بندگي است.
سودمندی ولایت اهل بیت(ع) برای اهل بندگی
«فمن كان منكم مطيعاً لله تنفعه ولايتنا و من كان منكم عاصياً لله لن‌ينفعه ولايتنا».  ولايت ما به كسي كه نافرماني خدا را بنمايد، نفعي نمي‌رساند.
پرواز تا ملکوت
دائماً بنده حسرت مي‌برم كه چه كنم تا از اين زندان تن روحم را نجات بدهم، تا پرواز كند به عالم ملكوت.
نشنیدن کلمات حق
در آيه‌ی نورانی مي‌فرمايدكه اگر ما بخواهيم بني‌آدم را به گناهانشان بگیریم، دیگر کلمات حق را  نخواهند شنید. «أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ».   اينها ديگر كلمات حق را نمي‌شنوند. يك عده مشمول اين آيه مي‌شوند.
چنین بنده‌ای عاقبت به خیر نخواهد شد
و دركتاب لئالي روايت مي‌كند كه: «ما من عبدٍ الا و في قلبه نكتةٌ بيضاء فاذا اذنب ذنباً خرج في تلك النكتة نكتةٌ سوداء ».  در قلب هر بنده‌ا‌ي از بندگان خدا يك نقطه‌ی سفيدي وجود دارد. همین که گناهي كرد؛ يك نقطه‌ی سياهي در بین آن نقطه‌ی سفید پیدا مي‌شود. اگر به آن گناهان  ادامه داد؛ آن سفيدي کاملاً پوشيده مي‌شود و خداي نكرده، اگر تمام آن نقطه‌ی سفيد پوشيده شد؛ دیگر این بنده عاقبت به خیر نخواهد شد.
خدا را به خدا بشناسید!
يك روايت هم بخوانم كه حضرت فرمود: شما پروردگار را به خود پروردگار بشناسيد.  يك عده هستند كه پرواز كرده‌اند، آنها چه كساني هستند؟ آنها كساني هستند كه خدا را به واسطه‌ی خود خدا شناخته‌اند. يعني به واسطه‌ی اين قبض و بسطي كه در قلبشان واقع مي‌شود، شناخته‌اند.  اينها چقدر پريده‌اند!   صلوات بفرستيد.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا