Menu

ا قبل از نماز صبح در مدرس مدرسة فيضيه جهت نماز شب حاضر مى‏شديم. مردمی كه از بيرون به مدرسه مى‏آمدند، به دلیل كثرت حضور طلاب در مدرس فكر می‌كردند نماز صبح شده، از این رو جهت خواندن نماز صبح آماده می‌شدند مرحوم ميرزا گاهى كه در مورد فيضيه و دار الشفاء سخن به ميان مى‏آوردند، مى‏فرمودند: ما قبل از نماز صبح در مدرس مدرسة فيضيه جهت نماز شب حاضر مى‏شديم. مردمی كه از بيرون به مدرسه مى‏آمدند، به دلیل كثرت حضور طلاب در مدرس فكر می‌كردند نماز صبح شده، از این رو جهت خواندن نماز صبح آماده می‌شدند كه تذكر داده مى‏شد هنوز نيم ساعت به نماز صبح باقى است و اين صحنه‏ها واقعاً براى مردم سازنده بود. شب زنده دارى، علاوه بر اينكه توفيقى به شخص طلبه مى‏داد، ديگران را نیز می‌ساخت. حركات طلاب بايد به گونه‌ای باشد كه هر كس به آنان نظر كند، درس بگيرد. شكل ظاهرى طلاب، حركات و سكنات، طريقة برخورد و... بايد به نحوى باشد كه مردم با نگاه به اين اشخاص، علاوه بر متنبه شدن، در خود احساس تحوّل نمايند. مرحوم ميرزا مى‏فرمود: من فرزند يك بازارى بودم. طلاب تبريز آن قدر در كارهايشان مقيد بودند و آداب را مراعات مى‏كردند كه من شيفتة آنها شدم و آنان مرا به طلبگى جذب كردند، وقتى سيماى ملكوتى، وقار و التزام را در آنها مى‏ديدم حسرت مى‏خوردم و آرزو مى‏كردم من هم روزى بتوانم در اين لباس باشم. خداى ناكرده طورى عمل نشود كه مردم نسبت به اهل علم بدبين شوند، هر كس در حفظ شئون، مسئول است و خداى ‏ناكرده كارى نكند كه به اسم دين تمام شود، طلاب معلمان جامعه هستند بايد در تمام كارهاى خود دقت كامل نمايند.
اگر يك طلبه بر اعمال خود مراقبت كند، و زهد، تقوا، صبر، تواضع، شب‌زنده دارى و توسل را سر لوحة زندگى خود قرار دهد، توفيق خواهد يافت وخود را در مقابل مردم مسئول خواهد ديد. اگر خداى ناكرده حركتى كند كه به حساب دين تمام شود، فرداى قيامت مؤاخذه خواهد شد، نبايد كارى كرد كه دل امام زمان به درد آيد و كارهاى نسنجيدة بعضى طلاب، دل امام زمان را به درد می‌آورد. مرحوم ميرزا مى‏فرمود: طلاب در آن زمان، ضمن توكّل به خدا، در امور معنوى از يكديگر سبقت مى‏گرفتند. نظم طلاب در آن زمان زبانزد بود. قبل از اذان صبح چراغ حجرة طلاب روشن مى‏شد و شروع به عبادت و راز و نياز مى‏كردند، پس از آن به درس و بحث می‌پرداختند. و با آنكه طلاب از سطح معيشتى آن چنانى برخوردار نبودند، ولیکن در كنار هم، مانند يك خانواده روزها را مى‏گذراندند و اگر شنيده مى‏شد كه فلان طلبه امروز چيزى ندارد، طلاب با ذوق و شوق او را به حجرة خود دعوت كرده و در كمال عطوفت او را يارى مى‏كردند. آن روزها زندگى واقعاً معناى خاصی داشت و لذت آن روزهاى معنوى قابل توصيف نيست. طلاب، با آن صفاى درون، با آن توكّل و تواضع و با آن اخلاص و صداقت به دنيا پشت كرده بودند و از يارى دين غافل نبودند. حاضر بودند شب گرسنه بخوابند اما از توفيق خدمت به دين محروم نشوند.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا