Menu

همواره مرحوم ميرزا (قدس سره) مورد توجه پدرشان بود. آقاى حاج كريم رهبر سعادتى ـ برادر كوچك فقيه مقدس، مرحوم ميرزا جواد تبريزى (قدس سره) ـ به نقل از والده  مرحوم ميرزا (قدس سره)مى گويد: همواره پدر  مرحوم ميرزا (قدس سره) از دورى مرحوم ميرزا(قدس سره)بى تابى كرده و مى گفتند: هر طور شده بايد فرزندم برگردد و والده مرحوم ميرزا (قدس سره)مى گفتند: تحمل كنيد! شما فرزندان ديگرى غير از ميرزا(قدس سره) داريد. همه صالح هستند و مانند ميرزا(قدس سره)مى باشند. پدر مرحوم ميرزا (قدس سره) با سخنان والده ايشان قانع نمى شدند و مى فرمودند: درست است كه همه فرزندان من صالح هستند; وليكن ميرزا جواد چيز ديگرى است. پدر فقيه مقدس، تا آخر عمر خود اين لفظ را به كار مى برد كه ميرزا جواد چيز ديگرى است و همواره در عشق ديدار فرزند خود مى سوخت تا آنكه خود پدر فقيه راحل، نامه اى به مرحوم ميرزا(قدس سره)مى نويسند و در آن ذكر مى كنند كه: فرزندم! از نجف به تبريز برگردد. من ديگر راضى نيستم در نجف باقى بمانى. مرحوم ميرزا(قدس سره) با توجه به درس و بحث و اشتغال حوزوى سخت نگران مى شود و از طرفى نمى تواند كلام پدر خود را ناديده بگيرد. از سوى ديگر شوق و عشق و تشنگى حوزوى همچنان در وى فوران مى كند. نزد استاد الفقهاء والمجتهدين، سيد خويى مى رود و مسئله را مطرح مى كند و سيد خويى به مرحوم ميرزا(قدس سره)مى گويد: حوزه به شما نياز دارد. آن گاه مرحوم سيد دست به قلم برمى دارد و نامه اى را به پدر مرحوم ميرزا(قدس سره) مى نويسد و همان موجب مى شود كه پدر مرحوم ميرزا(قدس سره)راضى شود كه ميرزا(قدس سره) موقتاً در نجف باقى بماند. بعد از آن مرحوم ميرزا(قدس سره) سفرى به ايران مى نمايند و به تبريز رفته و با پدر و مادر خود ديدارى مى كنند و در آن سفر در خصوص درس و بحث و عاقبت از حجيت مى كند و با توجه به اينكه پدر مرحوم ميرزا(قدس سره) از مؤمنين اخيار بوده و از افرادى بوده كه در تدين سرشناس بودند با حضور مرحوم ميرزا(قدس سره)در نجف راضى شدند و سرانجام در حالى كه مرحوم ميرزا(قدس سره) در نجف اشرف مشغول تحصيل بودند پدرشان دنيا را ترك و به ملكوت اعلى مى پيوندند.ـ والده مرحوم ميرزا به نام فاطمه سلطان مورد احترام فراوان بانوان متديّنه بود و به تهجد و نماز شب معروف بود، مرقد مطهر ايشان در گلزار شهدا در كنار مرقد مطهر شهدا و در مسيرى قرار دارد كه انتهاى آن به مرقد مطهر على بن جعفر (عليه السلام) قرار گرفته است.
ـ پدر مرحوم ميرزا جواد تبريزى (قدس سره)، حاج على كبار (رهبر سعادتى)، كه در سراى سيد ابوالحسن تبريز حجره خشكبار داشت (تاكنون حجره ايشان به همان شكل قبل موجود مى باشد) و به قدرى اين مرد متديّن و با خدا بود كه در منزل خود نمازخانه احداث كرده بود.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا