Menu

در زمان طاغوت روزی حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بافقی(رحمه الله) در حمام شخصی را دیدند که بعدها معلوم شد، سرهنگ ارتش است، در مقابل  آئینه ایستاده و ریشش را با تیغ می تراشد به سرهنگ فرمودند:آقا ریش تراشی در اسلام حرام است در زمان طاغوت روزی حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بافقی(رحمه الله) در حمام شخصی را دیدند که بعدها معلوم شد، سرهنگ ارتش است، در مقابل  آئینه ایستاده و ریشش را با تیغ می تراشد به سرهنگ فرمودند:آقا ریش تراشی در اسلام حرام است، سرهنگ چون مرحوم آیت الله بافقی را نمی شناخت لذا یک سیلی محکم، به صورت شیخ زد و گفت: به تو چه مربوط است! شیخ فرمودند: یک سیلی محکم دیگر هم بزنید، ولی ریشتان را نتراشید، این حرف آیت الله بافقی در سرهنگ قدری اثر گذاشت، وقتی از حمام بیرون آمد، دید مردم به این شیخ احترام می گذارند و دست اورا می بوسند، از یکی پرسید: این آقا کیست؟ گفتند: ایشان حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی است، سرهنگ تا این مطلب را شنید متأثر شد، که چرا به پیرمرد مجتهدی، توهین کرده است و حتی سیلی به او زده و این پیرمرد هم چیزی نگفته است، لذا در درون خود احساس شرمساری کرد و به همین خاطر نزد آیت الله بافقی آمد و عذرخواهی نمود، و نقل می کنند که بعدها از مریدهای ایشان شد و تا آخر عمر هم محاسنش را نتراشید.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا